با فعال سازي تلفن همراه، مي توانيد بدون اتصال به اينترنت و از طريق پيامک اقدام به ارسال پيام عمومي و نظر در پارسي يار نماييد.
براي ارسال پيام به پارسي يار، کافيست + در ابتداي پيامک بگذاريد و متن مورد نظر خود را وارد نماييد و به شماره 3000226060 ارسال نماييد.
براي ارسال نظر برای آخرين پيامي که با پيامک به پارسي يار فرستاه ايد، کافيست ++ در ابتداي پيامک بگذاريد و متن مورد نظر خود را وارد نماييد و به شماره 3000226060 ارسال نماييد.
در ازاي ارسال هر پيامک براي پارسي يار مبلغ 130 ريال از اعتبار کاربري شما کسر خواهد شد.
براي بارگذاري فايلهاي رسانه اي اينجا را کليک کنيد.
در بخش آدرس رسانه، کليه آدرسهاي تصويري، آدرسهاي صوتي با فرمت mp3، wav، wma، mid و آدرسهاي فيلم با فرمت mp4، wmv، 3gp، 3gpp، avi، mov، flv و آدرسهاي فلش با پسوند swf پشتيباني مي شود.
همچنين کليپهاي مربوط به سايت آپارات، با لينک مستقيم آن کليپ پشتيباني مي شود.
توجه : برچسب هاي زير در متن ارسالي شما قابل استفاده است. در حين ارسال پيام براي
هر کاربر، داده مربوط به آن کاربر جايگزين اين بر چسب ها مي شود.
*pb:BlogNic* : عنوان کاربر در پارسي يار
*pb:BlogAuthor* : نام و نام خانوادگي مدير وبلاگ
*pb:BlogTitle* : عنوان وبلاگ
*pb:BlogUrl* : آدرس کامل وبلاگ
گزينه ها:
هر گزينه بايد در يک سطر مستقل قرار گيرد. گزينه ها با کليد Enter جدا شوند.
براي هر پيام حداقل دو و حداکثر ده گزينه قابل تعيين است.
+متنفرم از انسان هايي که ديوار بلندت را مي بينند
ولي به دنبال همان يک آجر لق ميان ديوارت هستند که،
تو را فرو بريزند…!
تا تو را انکار کنند…!
تا از رويـــت رد شـــوند
+*سگي نزد شير آمد و گفت : با من کشتي بگير!
شير سر باز زد...
سگ گفت : نزد تمام سگان خواهم گفت شير از مقابلہ با من مي هراسد!!
شير گفت : سرزنش سگان را خوشتر دارم از اين کہ...
شيران مرا شماتت کنند کہ با سگي کشتي گرفتہ ام . . . ! ! !*
+نبايد شيشه را با سنـــــــــگ بازي داد !
نبايد مست را در حال ِ مستــــــي . . .
دست ِ قاضـــــــــي داد !
نبايد بي تفاوت !
چتر ماتـــــــــــــــــم را . . .
به دست ِ خيــــــــــــــــس باران داد !
کبوترها که جز پرواز ، آزادي نمي خواهند !
نبايد در حصار ميـــــــــــــله ها
با دانه ي گنــــــدم . . . به او تعليم مانـــــــــــدن داد
+اين نيز بگذرد؛
مثل همه ي اتفاقات خوب و بد زندگي؛
مثل همه ي دوست داشتن هايي که؛
در ته صندوق خاک خورده ي زمان مخفي ماند؛
و هيچ کس نفهميدشان؛
اين نيز بگذرد، مثل زندگي…
+من زخم هاي بي نظيري به تن دارم
اما تو مهربان ترينشان بودي
عميق ترينشان
عزيز ترينشان
بعد از تو آدم ها…تنها خراشي بودندبر من که هيچ کدامشان به پاي تو نرسيدند
عشق من…خنجرت کولاک کرد…
+دَم از بازي حکم ميزني!
دَم از حکم دل ميزني!
پس به زبان “قمار” برايت ميگويم!
قمار زندگي را به کسي باختم که “تک” “دل” را با “خشت” بريد!
باخت ِ زيبايي بود!
ياد گرفتم به دل ، “دل” نبندم!
ياد گرفتم از روي “دل” حکم نکنم!
دل را بايد بُــر زد جايش سنگ ريخت که با خشت تک بــُري نکنند!