شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ سلامتي پدري که دختر کوچولوش بهش زنگ زد گفت بابا داري مياي خونه پاستيل مي خري ؟ ولي وقتي جيبشو ديد که نميتونه پاستيل بخره ماشينشو زد کنار خيابون و آروم پياده شد و با خجالت گفت : آزادي ... آزادي دو نفر ... !
من متوجه نشدم يعني چي....مي شه يه کم توضيح بدي؟؟؟
توضيح نداره که....حالا کجاشو نفهميدي؟؟؟
قسمت آخرش اين که اين مرد پول نداره چه ربطي به آزادي داره؟؟؟؟
← اف1 ✿
مسافرکشي کرده فاطمه خانوم
آها
واي واي واي ..آخه اينم سوال بود پرسيدي!!!:) منظورم ميدون آزاديه..ok:)
← اف1 ✿
خودمم بعدا که از فيد رد شدم فهميدم منظورو برگشتم بازنشرزدم:دي
شما ديگه آخرشي ..يادم باشه هر فيدي که ميذارم يه 3سطرم توضيح بدم..:D
:D :D :D :D
← اف1 ✿
:دي
*نسيم *
dame shoma o babahe ba ham garm
عزيزممممممممممممم
آفرين جهت ياب خشم اومد..:)
ღ ترنم زيبا
رتبه 0
0 برگزیده
1123 دوست
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله اسفند ماه
vertical_align_top