ساعت ویکتوریا

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 
کد تصوير تصادفي
بــــــازم مـــــن اومــدم يـــــــه اعــــتراف دارم...؟؟؟
همـــه اعتراف خنده دار ميکنن حالا يه اعتراف غــــــمگين کنيم
ديروز تو محله با دوستم وايساده بوديم مخاطب خاصم که تازه باهاش دوست شده بودم از خونشون در اومد منم حال کردم که ديدمش بعد دوستم هنوز دوستي من و اون رو نميدونست گفت ميخوام با اين دختره دوست بشم خيلي خوبه و رفيقم نداره منم چيزي نگفتم يکم بعدش زنگ زدم به مخاطبم گفتم که ميخوام دوستيمونو تموم کنم و بعد از بحث و بهونه‌هاي زياد تموم شد…اول دوستي با مخاطب خاص خيلي شيرين ميشه تو اون شيرين بودن رفاقتو به عشق ترجيح دادم…
اينا رو ولش عشق فقط خدام..خودم..شلوار شيش جيبم
نــــــظرتو ميخــــــوام شايــــد....زود.. اينــجا .. رو کــليک کــن..
پاسخ

:)... :(...باشه..